مـــَرد!
توسط
در تاریخ June 2nd, 2012 در ساعت 22:17 (1200 نمایش)
سخت بود نفس کشیدن برات ، نفس کشیدن تو فضایی که نجِس بود ، صورت مرد داشت و بوي نامردی میداد ،
گفتم بهت مبادا تو این هوای نجس نفس بکشی،
گفتم مبادا به مَردی اطمینان کنی ،
می ترسیدم به تو نامه بنویسم پستچی مَرده و چشمای هیزی داره،
میترسیدم نگات کنم که مبادا هوس شه نگاهم ،
میترسیدم جلو بيام و فکر بقیه مردا رو داشته باشی به من ،
زمین جای قشنگی نیست ، من مَردم و میدونم مَرد بودن رو،
شاید گُل توي دستاش براي تو باشه ولی سودای گُل دیگه ای در دل داره ...
2 پسندیدن