ذهنیت منفی به میلیاردرها، چرا؟
توسط
در تاریخ May 28th, 2010 در ساعت 17:12 (544 نمایش)
نشریه معتبر اكونومیست در سال ۲۰۰۶، در مقالهای نوشت كه در سوئد، انگلستان و آمریكا بیش از یك قرن است كه ثروت خانوادهها محاسبه میشود و یادآور شد، این كار در برخی كشورهای پردرآمد نیز سابقهای چند ده ساله دارد. نشریه فوربس با استناد به آمار و اطلاعات منتشر شده كشورهای گوناگون، سالها است، فهرست ثروتمندترین مردان و زنان جهان را براساس ملیت، نوع فعالیت، میزان ثروت، تغییر ثروت آنها نسبت به سال قبل و ... منتشر میكند.
به این ترتیب بود و هست كه شهروندان آمریكا، سوئد، مكزیك، هند، روسیه، فرانسه، آلمان، انگلستان و حتی در حال حاضر شهروندان چینی و اندونزیایی نیز اطلاعات مربوط به ثروتمندان كشورشان را میدانند و اخبار این موضوع عادی شده است.
در برخی از كشورهای جهان از جمله در ایران، اطلاعات و آمار مرتبط با بیشترین تولیدكنندگان ثروت و درآمد به دلایل گوناگون شاید جمعآوری شود؛ اما منتشر نمیشود. انتشار یك فهرست ۳۰ نفره از فعالان اقتصادی تحت عنوان میلیاردرهای ایران توسط یك سایت اینترنتی داخلی، بازتابهای متفاوتی داشت. درباره كنش و واكنشهایی كه پیرامون این خبر پدیدار شد و به نظر میرسد، میشود درباره آن بحث و تبادلنظر بیشتری كرد تا خدشهها برطرف شود، یادآوری چند نكته خالی از فایده نیست:
۱ - واقعیت این است كه در دهههای پیشین بهویژه پس از پیروزی انقلاب اسلامی، جریانهای سیاسی غالب و جمعیتها و شخصیتهایی كه میتوان آنها را در زمره چپگرایان نامید، فضای تبلیغاتی سهمگینی علیه صاحبان سرمایه ایجاد كردند و با ایجاد القائات منفی در ذهنیت شهروندان، تولیدكنندگان ثروت از مقبولیت دور شدند. این فضای تبلیغاتی كه هنوز در برخی رسانهها و توسط برخی جریانهای سیاسی كموبیش دنبال میشود، موجب شده است تولیدكنندگان ثروت و درآمد احساس خوبی از اینكه به شهروندان معرفی شوند، نداشته باشند. این در حالی است كه تولید ثروت در همه جامعهها یك فضیلت به حساب میآید و ثروتمندان و كارآفرینان از اینكه نامدار شدهاند، احساس غرور میكنند.
۲ - ساختار توزیع قدرت در ایران میان نهاد دولت و نهادهای مدنی شامل خانوادهها و بخش خصوصی بهگونهای است كه سهم دولتها همواره بیشتر و اصولا غیرقابل مقایسه با سهم نهادهای مدنی بوده است.
این وضعیت موجب شده است، كارآفرینان و متقاضیان سرمایهگذاری و صاحبان سرمایه در ایران بدون تعامل با دولت نتوانند یا به سختی بتوانند فعالیت مستقل داشته باشند. در چنین وضعیتی، اتصال تولیدكنندگان ثروت به منابع عمومی یك راه ناگزیر شده است و شماری از صاحبان سرمایه در ایران، بدون اینكه قانونشكنی كنند و بدون اینكه حریمهای قانونی و مقررات را دور بزنند، در همكاری با نهادهای دولتی موفق به كسب درآمد و ثروت شدهاند و شاید این مساله بهنوعی ذهنها را خدشهدار كرده است. برای اینكه این وضعیت سامان پیدا كند و كارآفرینان و كسانی كه استعداد خلق درآمد و تولید ثروت را دارند از این موضع خدشهدار دور شوند، كاستن از حجم تصدیگری دولتی و مسدود شدن راههای رانتجویانه یك ضرورت است.
۳ - بخش اصلی كتاب آدام اسمیت با عنوان ثروت ملل كه در قرن هجدهم نوشته شده است، درباره كسب درآمد است و بخش كمتر آن درباره ثروت است. این دو مفهوم با هم تفاوت اساسی دارند. درآمد یك متغیر جریانی از پول یك خانواده یا یك كشور است كه در یك دوره معین مثلا در یك سال دریافت میشود؛ در حالی كه ثروت، ارزش موجودی داراییهایی است كه در طول عمر یك خانواده انباشت شده و ارزش واقعی آن پس از كسر بدهیهای آن فرد معلوم میشود. دقت در اسامی و نوع معرفی كه از ۳۰ نفر یاد شده به عمل آمده است، این تفاوت بنیادین را نادیده گرفته است. افرادی كه نام آنها تحت عنوان «میلیاردرها» آمده است عمدتا كسانیاند كه به جریان درآمد متصلاند تا اینكه ثروت به معنای یاد شده را واقعا داشته باشند.
۴ - كاش روزی برسد تولید ثروت و درآمد جامعه به ویژه از سوی كارآفرینان برای شهروندان ایرانی نیز یك فضیلت باشد و كسانی كه بدون قانونشكنی و بدون پیوند با منابع عمومی جامعه توانسته و میتوانند كارآمدی نشان داده و ثروتمند شوند، در جامعه مورد احترام باشند. در این صورت و در شرایطی كه این افراد از هر جهت احساس خوبی داشته باشند، معرفی آنها از راههایی مثل میزان مالیاتی كه پرداخت میكنند از سوی نهادهای قانونی و رسمی یك اتفاق بزرگ خواهد بود كه میتواند یك نقطه عطف باشد. چنین شرایطی فایدههایی دارد كه مهمترین آنها اشتیاق شهروندان برای تولید بیشتر ثروت است كه در نهایت به ثروتمند شدن جامعه منتهی میشود. فایده دیگر چنین شرایطی، كوتاه شدن انبان و ذخیره كسانی است كه با غبارافشانی و تیره كردن فضا، راه را برای فقدان احساس نیكو در میان كارآفرینان مسدود میكنند.0 پسندیدن