این روزهایم به تظاهر می گذرد... تظاهر به بی تفاوتی به بی خیالی به شادی به اینکه مهم نیست، اما چه سخت می کاهد از جانم این نمایش...
گاهی دوست دارم بدون پک زدن فقط بنشینم و نگاه کنم که سیگارم چگونه میسوزد شاید آخر فهمیدم چه لذتی میبری از تماشای سوختن من شاید بالاخره قانع شدم
گاهی میرسه که دیگه از خدا .... نه پول میخـوای ؛ نه خونه میخـوای ، نه کَس و کار ! و نه .... یه موقع هایی هست فـقط یـه دل خوش میخوای ! فـقط ... یه دل خوش ... !!!
حقيقت هاي تلخ زندگى من انقدر اميخته شده با دودهاي سنگين سيگار و خاطرات کهنه ام انگونه پيچ خورده اند درون *****ي سفيد رنگ و روياهاي شيرنم بي پروا مدفون مىشوند در خاکستر هاى عريان كه بدون شك فهميده ام تمام گذشته ي من فقط افسانه است....
سیگار که نمیکشم هوس و بوی سیگار در سرم غوغا میکند سیگار که میکشم بوی تو در سرم میپیچد اخر همه جا به تو میرسم با اینکه میدانم دیگر هیچ گاه به تو نمیرسم
کجای این جنگل شب پنهون میشی خورشیدکم؟ پشت کدوم سد سکوت پر میکشی چکاوکم؟ چرا به من شک میکنی؟ من که منم برای تو لبریزم از عشق تو و سرشارم از هوای تو دست کدوم غزل بدم نبض دل عاشقمو؟ پشت کدوم بهانه باز پنهون کنم هقهقمو؟ گریه نمیکنم نرو، آه نمیکشم بشین حرف نمیزنم بمون، بغض نمیکنم ببین سفر نکن خورشیدکم ترک نکن منو نرو نبودنت مرگ منه راهی این سفر نشو نذار که عشق من و تو اینجا به آخر برسه ...
گــــآهی حجم دلتنگی هآیم آنقدر زیــــــآد میشود که دنیـــــــــآ بآتمآم وسعـــــتش برآیم تنگ میشود دلتنگــــــــــمَ دلتنگ کســـــیَ که گردش روزگـآرش بهَ من کهَ رسیدَ از حرکـــــــتَ ایستـــــــآد دلتنگ کسی که دلتنگــــی هآیم رآ ندیـــــد دلتنگ خـــــــــودمَ خودی که مدتهآســــت گم کرده امَ
یک پاکت سیگار دارم و یک عالمه مشکل و غصه و تنهایی در ایستگاه اتوبوسی می نشینم و به همراه سیگارم میسوزم زیر پاهایم پر شده از خاطره های سوخته به آخر رسیده پاکت سیگارم تموم شد و هنوز اتوبوس نیامد!!!
سيكارهايم را يكي يكي ميشكنم ان هم با غيظ جه ميشود تمام عقده ي امروز را بايد سر كسي خالي ميكردم تنها مصاحب من. .....
سیگارم چه خوب درک می کند مرا... وای که چه زیبا کام میدهد... این نو عروس هر شب تنهایی هایم... لباس سپیدش را تا صبح برایم می سوزاند... ... و من تا صبح بر لبانش بوسه می زنم... ... ... ... ... ... ... چه لذتی می بریم از این همخوابگی... او از جان مایه می گذارد و... من از عمر... هر دو می سوزیم به پای هم...
نام کاربری
رمز عبور