حمله ی موتوری :دی
توسط
در تاریخ August 19th, 2010 در ساعت 23:40 (755 نمایش)
امشب کلی مهمون داشتیم و منم مثل همیشه برای فرار از کمک کردن با بچه ها رفتیم پارک
تو پارک بودیم که یهو یه صدای شبیه دایناسور و گودزیلا و یه چیزی تو همین مایه ها اومد!
اولش فکر کردم 2012 شده ولی بعد دیدم نه، یه 20 تایی موتور ه
تنها چیزی که فهمیدیم این بود که پسر داییم از جلو چشم غیب شد. داداشم هم کنارم بود. دست کردم تو چمن ها توپ بسکتم رو ورداشتم و بعدش فقط میخکوب شدم ...
یه 40 تایی پسر همه با چوب و چاقو ...
تا میتونستن فحش میدادن، هر کسی تو پارک بود سریع دوید و فرار کرد.
البته چون پارک محله ایه کوچیکه و عده ی زیادی هم توش نیستن. همچنین جایی نبود که همچین اتفاقایی بیفته. یعنی واقعا عجیب بود که تو محله ی ما حتی دعوا بشه، چه برسه به حمله ی موتوری!
همینطور که وایساده بودم، توپ تو دستم بود و داداشمم کنارم وایساده بود که دیدم یه پسر لباس سیاه همینطور که فحش میداد با یه خنجر 20 سانتی از کنارم گذشت. پشت سرش هم یکی دیگه و بعدی هم یه چماغ گرفته بود دستش!
بعدا هم معلوم شد اومدن دنبال یه عده و بعد هم همه با هم فرار کردن. منم که کاملا خشک شده بودم اصلا نمیدونستم چه خبره!
سریع بچه ها رو پیدا کردم و اومدیم بیرون پارک که دیدم مغازه ها هم از ترس دراشونو بستن
حمله ی جالبی بود، من هنوز داره پاهام میلرزه!
آخه پسره که خنجر داشت دقیقا از کنار من رد شد.0 پسندیدن