دلم بدجوری گرفته......................... دلم تنگه........ دلم گرفته ............ دلم گریه می خواد .......... آری دلم گرفته٬ از این روزگاران بی فروغ ! از این تکرارهای ناپایان ! دلم گرفته از این همه کینه .... این همه ...
مادر من فقط یک چشم داشت . من از اون متنفر بودم … اون همیشه مایه خجالت من بود. اون برای امرار معاش خانواده برای معلم ها و بچه مدرسه ای ها غذا میپخت. یک روز اومده بود دم در مدرسه که به من سلام کنه و منو با خود به خونه ببره .خیلی خجالت کشیدم . آخه اون چطور تونست این کار رو ...
..:: طنز سیاه ::.. توی قصابی بودم که یه پیرزن اومد تو و یه گوشه وایستاد ..... یه آقای خوش تیپی هم اومد تو گفت: ابرام آقا قربون دستت پنج کیلو فیله گوساله بکش عجله دارم ..... آقای قصاب شروع کرد به بریدن فیله و جدا کردن اضافههاش ..... همینجور که داشت کارشو میکرد رو به پیرزن کرد گفت: چی مِخی نِنه ؟ پیرزن اومد جلو یک پونصد تومنی مچاله گذاشت تو ترازو گفت: هَمينو گُوشت بده نِنه ..... قصاب یه نگاهی به پونصد تومنی ...
و آن لحظه كه مرا به حال خود واگذاشتي آسمان برايم ابري بود نفرين بر دل داشتن خيلي زود دوباره تنهايي را ديدم از تنهايي دور گشته بودم تازه بدرقه اش كرده بودم و آرزوي نديدنش را ميكردم اما گويي اين آرزو را با خود به گور خواهم برد كاش اشكهايم آتش دل را خاموش كند كه سوزان تر از هر آتشي است. چرا من؟ ...
من صبورم اما.... به خدا دست خودم نیست اگر می رنجم یا اگر شادی زیبای تو را به غم غربت چشمان خودم می بندم من صبورم اماچقدر با همه ی احساسم محزونم و به یاد همه ی خاطره های گل سرخ مثل یک شبنم افتاده ز غم مغمومم من صبورم اما.... بی دلیل از قفس کهنه ی شب می ترسم بی دلیل ...
-------------------------------- -------------------------------- این حال منه بی تو ...
نام کاربری
رمز عبور