مطالب بدون دسته بندی
سلام به همه ی همه تون امیدوارم که خوب باشین و مث بعضیا خوش یه مدتیه همه چی دارن در بسته نشونم میدن ! کار ، درس ، مشق ، زندگی ... همه چی منم دیگه بیخیال همه چی شدم فعلا به خودم میگم اگه فرصت زندگی دوباره داشتم کمتر به حرف اینو و اون گوش میدادم و بیشتر به افکار خودم فرصت ...
صبحی گرم زمستانی ، بوی نسیمی زیبا در ایوان پیچش نهاد ، انگیزه را کرامت دهد و امید را بگشاید ... آرزو به واقعیت مبدل خواهد شد آنروز ، ای زمان عبور خود را در صفحه روزگاری اینچنین نشانم ده که بیصبرانه و قدرتمندانه به آنسوی کرانت مشتاقم به تکتازی ، تلاش بسیار باید ، آری خود میدانم و میرانم، ...
سلام چیطورین ؟ خوشین ؟ روزگار براتون خوشمزه هست یا بیرون ساندویچ خوردین ؟:دی امروز بعد از مدتها که یا فقط سر کار بودم یا شرکت و یا یه جایی که به کار ربط داشت ، به اتفاق بخشی از خانواده رفتیم هوا خوری :دی حالا کجا ؟؟ تنگه واشی !! یه اکیپ 10 ، 12 نفری بودیم. جاتون خالی تنگه واشی مثل همیشه باز هم همونجور مهیج و زیبا بود متاسفانه عکس ها هنوز به دستم نرسیده که بخوام ...
سلام خیره میشم به یه نقطه ... با دست چپ میزنم توی گوشم بعد با دست راست نوازش میکنم خدایا بگذرون این چرخ زمانت رو برام .... در جا زدنمو نگا میکنی ؟؟ غلامتم اما نگا جون ندارم به خودت قسم پ . ن : متن بالا با یک متد پیشرفته رمزنگاری شده ، تولید خودمه تلاش نکنین شکسته نمیشه
سلام بعضی وقتا واقعا حال آدم خوب نیست بعضی وقتا آدم واقعا الکی میخنده بعضی وقتا آدم ، دیگه آدم نیست بعضب وقتا چهره ی آدم میشه یه نقاب بعضی وقتا اصلا اونطوری نیس که آدم میخواد بعضی وقتا به خودت یا حتی خدات میگی نباید باشم بعضی وقتا همه چیزت خراب میشه ...
سلام جاتون خالی امروز منو برادر عزیزم خونه تنها بودیم ، ظهر شد و وقت نهار ، چی بخوریم چی نخوریم که یهو یه فکری به ذهنم رسید ! دیدم همه میان واسه ماکارونی تز میدن و مدل و سبک جدید اختراع میکنن چرا من نکنم ؟! اینم بگم که چون کسی نبود خواستم همه چیز سکرت بمونه و از مواد اولیه ...
سلام توی اون همه آشفتگی بود که یهو یه چیزی گفت ، مجنون جا خورد ، قلبش برای چند ثانیه از حرکت ایستاد ، آره ، حقیقت رو از زبان لیلی شنیده بود ، حقیقتی تلخ ، حقیقتی غمناک ... مجنون بعد از مدتی ، با حالت گریه ای غیر طبیعی به خودش گفت : اگر با دیگرانش بود میلی / چرا جام مرا بشکست لیلی؟! لیلی یواشی بهش گفت : اون اول بهت نگفتم که دوستت ندارم چون نمی خواستم دلت بشکنه ، الان که عشقت بیشتر شده دارم میگم ! مجنون گیج شد و پیش خودش گفت : چرا ؟! چرا لیلی ای ...
سلام شاید توی این دنیای به این عظمت پیش خودت به یه سری چیزا فکر کنی ، به اینکه خیلی کارا میتونی بکنی و به خیلی چیزایی که میخوای برسی . از قانون جذب ، مثبت اندیشی ، تمایل فطری به سمت پیشرفت هرچه بیشتر ، قدرت درونی انسان ، پیچیدگی ساختار ذهنی و خیلی چیزای دیگه هم تو افکارت استفاده میکنی و به خودت مدام امید میدی که "آره میشه ، میتونیم و میرسم !" خواستم بهت بگم زیاد تند نرو ! این ساختار همیشه به نفع تو کار نمیکنه ! مواظب خودت باش
سلام شده تاحالا یه مقدمه ای به یکی بگید که در همون موقع طرف تا تهش رو بگیره و کلی هم از قضیه ناراحت بشه، اما چون شما هنوز مستقیم بحث رو باز نکردید و با اون عکس العمل کلی شرمنده شده باشید بخواید قضیه رو حتی با یه دروغ بپیچونید که نه منظورم این نبوده و شما بد برداشت کردید و ...؟ پ.ن:خواستم بگم اگه یه چیزی میگین تا تهش وایسین و دنبال رفع اون خطا بگردید! اگه بخواین از خطاها در برید مثل این میمونه ...
سلام دوستانِ گل خوبین ؟ خوشین ؟ سلامتین ؟ سالمین هنوز ؟ اینترنتتون وصله ؟ خب خدارو صد هزار مرتبه شــــکر ... خواستم بگم نزدیکه ! چی ؟! خب فردارو میگم دیگه ! 25 بهمن ، 22 ربع الاول و 14 فوریه بعلــــه میخواستم یه خبری داده باشم که دادم :دی تا اعلامِ رویدادِ تاریخیِ بعدی خدانگهداااااار ...
ویرایش‌شده February 13th, 2012 در 13:36 توسط mojbala.gates
نام کاربری
رمز عبور
دسته بندی های وبلاگ
آخرین بازدیدکنندگان
مشاهده پروفایل
علامت گذاری به عنوان خوانده شده
