25/1 دی
توسط
در تاریخ January 23rd, 2013 در ساعت 08:39 (485 نمایش)
سلام به همگی
ایشالا که سلامتید!
******************************
ادامه قضیه امتحانم:
خلاصه روز 25 دی به اتفاق دوستم که تو عمرش ساعت 6.5 از خونه نزده بود بیرون:دی راهی شدیم
راس 8 رسیدیم یونی...
خان اول :
جلو در کارت میخوان نگاه کنن!
دوستمو فرستادم بره با کارت من بعدم وایستادم تا از نگهبانی کارت پس بگیرم ازش!
با اینکه لاک داشتم متوجه نشدن و ردم کردن
خان دوم:
رفتیم رو برد اسمم خوشبختانه بود
گفتم ایول!
شماره رو یادداشت کردم و راهی شدیم!
دیدم نخیر خانم برمودا نشستن رو صندلی:دی
چند درصد احتمال داشت همچین اتفاقی بیفته؟ اونم دقیقا روزی که من میخوام خلاف کنم؟؟؟
اووووووووووف
خان سوم:
رفتم اموزش پیش مسئول حسابداری که واییییییییی
همشون تا به خال صورتمو حفظن:دی
به زور اسممو رد کردم تو لیست و شماره صندلی گرفتم
خان چهارم:
رفتیم سر جلسه
گفتم احتمال اینکه گیر بدن زیاده!
شاید خود آموزشی ها بیان بالا سرم واسه ارشاد و نصیحت و این حرفا
لباسامو با دوستم عوض کردم
گفتم تا جایی که می تونی سرتو بالا نیار:لول
شبهت در حد 0.0000000000000000000001 %
رو نیست که!
خلاصه رفت جام نشست و اتفاقا مسئول اموزش اومدو منو تو سالن دید
حالا چی بگم؟شالمو تا زیر چشمم بالا کشیدم ولی بازم شناخت
گیر داد امتحان شروع شده
مگه نمیخوای بری ؟ و از این حرفا!
منم گفتم هول شدم و کارتمو نیوردم الان میرم میارم!
خلاصه رفت و منم نصفه عمر شده بودم:دی
قلبم داشت تو دهنم میزد.رسما فاصله ای با سکته نداشتم!
امتحان تموم شد و رفتیم اسلامشهر واسه امتحان دوستم:دی
خودش امتحان اخلاق داشت طفلک!
*************************
پ ن :
از این کارا نکنید خطرناکه:دی
من بعد از امتحان فهمیدم مجازات همچین کارایی چیه!!! دوستم خدایی اخرشه7 پسندیدن