خورشید ؛ الهه ی زمین
توسط
در تاریخ December 20th, 2011 در ساعت 12:57 (1007 نمایش)
سلام
حال همگی خوشه؟ امیدوارم خوش باشه چون در غیر اینصورت هم کاری از دست من بر نمیاد :دی
اون شب با بچه ها رفتیم یه جایی که خودشون بهش میگفتن "صحرا" ولی خب صحرا نبود. حوضچه پرورش ماهی بود.با یه اتاق بزرگ با یه قالی وسطش و همین :دی (اتاق وسط فضای باز اون منطقه قرار داشت) قلیون هم که بود. ولی طبق معمول ما اینطوری کردیم به قلیون و قلیون قهر کرد رفت خونه ننش.
توی اون اتاق فوتبال هم کردیم :دی خلاصه این اتاقه که اتاق معمولی نبود ، از اتاق عمل هم کاربردش بیشتر بود.
شب رو با هزار بدبختی و کمبود جا و پتو و لگد و پا توی دهن طی کردیم. صبح الاطلوع ساعت 6 زدیم از اتاق بیرون دیدیم عجـــــب منظره ایه. عجـــــــــــب پرنده هایی و عجـــــــــــــــــب هوایی. خلاصه دست به گوشی شدیم و عکسی انداختیم که در پیوست مشاهده میفرماییدشان.
راستی برای سرگرمی بیشتر ، بنده توی این پست بلاگ یه چیزی نوشتم که غلطه. یعنی جور در نمیاد. اگر تونستید پیداش کنید
جایزه ی هزار کیلو اکسیژن با درصد خلوص پایین برای نفر برنده.
راهنمایی: هم به عکسها دقت کنید هم به متن.
راهنمایی 2 : توی این موارد کوچیک از خدا نخواید کمکتون کنه ، خداییش خیلی ضایست :دی
راهنمایی 3 : تفاوت غلام پیروانی با ونگر همینه که اون همش میخواد خدا کارشو راه بندازه و همه ی پیروزیهاش رو از چشم خدا میبینه و باختهاش رو از چشم داور! ولی ونگر روی پای خودش بند هست و خدا رو لوث نمیکنه.0 پسندیدن