بعُد چهارم و باقی قضایا
توسط
در تاریخ July 17th, 2013 در ساعت 01:09 (874 نمایش)
آقا من قرار بود بُعد سوم و چهارم رو توی یک بلاگ پست ارسال کنم بعد یادم رفت :دی آخه بعد چهارم خیلی کمه حرصم میاد یه بلاگ حرومش کنم :دی
بعد چهارم رفتیم ایلام. توی راه به حمزه اس مس دادم که دارم میام خلاصه ما رسیدیم ایلام حمزه نذاشت جوهر رسیدنم خشک بشه() سریع اومد دنبالم. طفلی خیلی چشم براهم بود :دی
بیچاره از سر کار با لباس کار اومده بود و مجبور بود برای تموم کردن کارش برگرده. قرار شد شب همدیگه رو ببینیم. شب شد و ما خونه دختر عمه م بودیم که یهو گفتن بریم پارک! آقا ما صورتمون گُر گرفت یاد قولی که به حمزه داده بودم افتادم. هر چی فتنه بود انداختم که پارک رفتن کنسل شه ولی اونا خیلی مسر بودن و بنده هم مجبور بودم برم (چون بخاطر ما داشتن میرفتن پارک نمیشد نرم). از اون طرف هم حمزه 10 دیقه پیش اس ام اس داده بود که دارم میام دنبالت آقا حمزه رسید به 3 متریش که رسیدم نمیدونم چطوری از قیافه م فهمید یه جای کار میلنگه بهش گفتم جریانو اونم کلی فحاشی کرد و منم تشکر کردم و یه 5 دیقه ای صحبت کردیم و برای همیشه خداحافظی کردیم چون من فردا داشتم برمیگشتم. بیچاره خیلی دپرس شده بود (منم شده بودم هاا) تا چند روز بعد این جریان همچنان از اون شب بعنوان بدترین شب عمرش در محافل سخن میگفت :دی که حق هم داشت این همه ما منتظر بودیم همدیگه رو ببینیم آخرش کلاً 10 دیقه هم نشد
البته این سفر یه ره آورد خوب هم داشت که یک عدد مودم هدیه tp-link 8811 بود (کسی خریداره پ.خ بده :دی)
عکس هم وقت نشد بگیریم از هم :دی کلاً همو نمیدیدیم سنگینتر بودیم :دی
-----------------------------------------------
سریال Game of Thrones رو یه 2 ماهی میشه نگاه میکنم تا همین دیروز هر سه فصلش رو تموم کردم. قسمت 9 از فصل 3 همونطور که همه رو اینطوری کرد ما رو هم اینطوری کرد.
این سریالو خیلی دوست دارم چون هیچ شخصیت اولی توش وجود نداره و تک تک آدماش میتونن اول شخص باشن. البته روی شخصیت "دنریس تارگریان" خیلی اغراق آمیز کار شده و روی هرچی دست میذاره طلا میشه و کلاً همش خوش اقبالی میاره. ولی بقیه شخصیتها هر لحظه ممکنه ناگهان کشته بشن و از سریال محو. این رویه ی داستان یه جورایی خلاف اون چیزیه که ذهن آدم دوست داره: "یک شخصیت پیدا کن و از اون بت بساز و تا آخر بپرستش". چون فرصت اُخت پیدا کردن با هیچکدوم از شخصیتها رو پیدا نمیکنی و درضمن توی این سریال هیچکس آدم خوب و بی عیب شناخته نمیشه (به جز دنریس تارگریان ) مثلاً ند استارک با اینکه بنظر میرسه آدم خوبیه اما یه جایی "سگ" (The hound ؟!) (همونی که یه طرف صورتش سوخته و توی گارد شاهنشاهیه) به آریا (دختر کوچیک ند استارک) میگه که "پدر تو هم یه قاتل بود ، راب(پسر ند) هم یه قاتله ، هممون قاتلیم" و واقعاً هم دروغ نمیگه.هرکس توی قدرته ناچاراً قاتل میشه. توی قسمت اول هم ند استارک سر یه بیگناهو میبُره که معلوم میشه قبل از این هم بیگناه های دیگه ای رو کشته.
هیچی دیگه بی سریال شدیم رفت اسپارتاکوس هم دیدم خدافظ.14 پسندیدن