گاه نوشتهــ هــآ + یَم

موش ازشكاف دیوار سرك كشید تا ببیند این همه سروصدا برای چیست. مرد مزرعه دار تازه از شهر رسیده بود و بسته ای با خود آورده بود و زنش با خوشحالی مشغول باز كردن بسته بود.

موش لب هایش را لیسید و با خود گفت : كاش یك غذای حسابی باشد.

اما همین كه بسته را باز كردند، از ترس تمام بدنش به لرزه افتاد ؛ چون صاحب مزرعه یك تله موش خریده بود.

موش با سرعت به مزرعه برگشت تا این خبر جدید را به همه حیوانات بدهد.

...

دلم گرفته...
خیلی هم گرفته.....
نه از عشق و دوستی و خیانت و این جور چیزا...
نه....
دلم گرفته از آدما از این زندگی ها از این باورها....
خدایا می خوام داد بزنم ...می خوام داد بزنم بگم منو از این زمین خاکی جداکن
خستم ...خسته شدم.....تحمل تاکی؟ همه چی تکراری..همش فساد ..همش بغض ...همش تحمل...همش سکوت ...همش عذاب....
هرجا می ری هرکسی که می بینی داره درمورد یه جنس مخافلش حرف ...

اين روزا عادت همه رفتنو دل شکستنه
درد تمام عاشقا پاي کسي نشستنه
اين روزا مشق بچه هايه صفحه آشفتگيه
گرداي روي آينه فقط غم زندگيه
اين روزا درد عاشقا فقط غم نديدنه
مشکل بي ستاره ها يه کم ستاره چيدنه
اين روزا کار گلدونا از شبنمي تر شدنه
آرزوي شقايقا يه کم کبوتر شدنه
اين روزا آسمونمون ...

راه های بازی با اعصاب دیگران
(.....تورو خدا جدی نگیرید ،ملته آرزو دارن ......)

موقعی که می خواید تلویزیون رو خاموش کنید صداش رو تا آخرین درجه باز کنید.....
وقتي از کسي آدرسي رو مي پرسين بلافاصله بعد از جواب دادنش جلوي چشمش از يه نفر ديگه بپرسين......
کرايه تاکسي رو بعد از پياده شدن و گشتن تمام جيبهاتون به صورت اسکناس پنج هزارتومنی پرداخت کنيد......
در يک جمع سوپ يا چايي رو با هورت کشيدن نوش جان کنين......
وقتي از آسانسور پياده ...

انواع سوتی

سوتی یعنی....موقعی که داری با آب و تاب ادای معاونتو برای دوستات در می یاری نگاه کنی ببینی پشت سرت وایساده و زل زده به تو....


سوتی یعنی....یکی بیاد در خونتون در بزنه آیفون رو بر داری بگی الو؟


سوتی یعنی....یکی زنگ بزنه خونه تون گوشی برداری بگی کیه؟


سوتی یعنی...تو خیابون به یک نفر برخورد کنی و شروع کنی یک ساعت معذرت خواستن بعد نگاه کنی ببینی آدم که نیست مانکنه


سوتی یعنی...تو

...

وقتی سارا دخترك هشت ساله ای بود , شنید كه پدر و مادرش درباره برادر كوچكترش صحبت میكنند. فهمید كه برادرش سخت بیمار است و آنها پولی برای مداوای او ندارند... پدر به تازگی كارش را از دست داده بود و نمیتوانست هزینه جراحی پرخرج برادر را بپردازد . سارا شنید كه پرد آهسته به مادر گفت : فقط معجزه می تواند پسرمان را نجات دهد .....
سارا با ناراحتی به اتاق خوابش رفت و از زیر تخت قلك كوچكش را درآورد. قلك را شكست , سكه ها را ...

فقط خدا....

هر جای دنیا هستی دلم اونجاست

من کعبمو دور تو میسازم

من پشت کردم به همه دنیا

تا رو به تو سجاده بندازم

هر روز حسم تازه تر میشه

غرق تو میشم بلکه دریا شم

بیزارم از اینکه تمام عمر

از روی عادت عاشقت باشم

(خدایا عشق فقط عشق تو - خودتو عشقه به مولا)

کاری کن عاشق واقعیت باشیم می گیم خدا خدا ازروی عادت نباشه فقط مال لحظه های سخت نباشه....

...

یکی از غذاخوری های بین راه بر سر در ورودی با خط درشت نوشته بود:


شما در این مکان غذا میل بفرمایید، ما پول آن را از نوه شما دریافت خواهیم کرد.


راننده ای با خواندن این تابلو اتومبیلش را فوراً پارک کرد و وارد شد و ناهار مفصلی سفارش داد و نوش جان کرد.


بعد از خوردن غذا سرش را پایین انداخت که بیرون برود، ولی دید....
که خدمتگزار با صورتحسابی بلند بالا جلویش سبز شده است.


با تعجب گفت: مگر ...

به کلینیک خدا رفتم تا چکاپ همیشگی ام را انجام دهم، فهمیدم که بیمارم ...

خدا فشار خونم را گرفت، معلوم شد که لطافتم پایین آمده.
زمانی که دمای بدنم را سنجید، دماسنج 40 درجه اضطراب نشان داد.
آزمایش ضربان قلب نشان داد که به چندین گذرگاه عشق نیاز دارم، تنهایی سرخرگهایم را مسدود کرده بود و آنها دیگر نمی توانستند به قلب خالی ام خون برسانند.
به ارتوپد رفتم چون دیگر نمی توانستم با دوستانم باشم و آنها را در آغوش بگیرم.
بر اثر حسادت زمین خورده بودم

...

این وبلاگ یه کم متفاوته......
چجوریه؟
یعنی ما با حرف اتخابی نفر قبلی شعر می گیم...حرفی مثه (ا و ت و د و.....)که راحت هستن رو لطفا به کار نبرید...
در ضمن اینجوری نباشه یه بار پست بزنید شمارو به خیر و مارو به سلامت
تا موقعی که وبلاگ ها پابرجاست لطفا بیاید و مشاعره کنید......
با ...