قاچاقچي خلاق...
توسط
در تاریخ September 19th, 2011 در ساعت 14:02 (278 نمایش)
مردي با دوچرخه به خط مرزي ميرسد. او دو كيسه بزرگ همراه خود دارد. مامور مرزي ميپرسد:
در كيسه ها چه داري؟ او ميگويد؛ شن.
مامور او را از دوچرخه پياده ميكند و چون به او مشكوك بود، يك شبانه روز او را بازداشت ميكند،
ولي پس از بازرسي فراوان، واقعاً جز شن چيز ديگري نمييابد. بنابراين به او اجازه عبور ميدهد.
هفته بعد دوباره سر و كله همان شخص پيدا ميشود و مشكوك بودن و بقيه ماجرا …
اين موضوع به مدت سه سال هر هفته يك بار تكرار ميشود و پس از آن مرد ديگر در مرز ديده نميشود.
يك روز آن مامور در شهر او را ميبيند و پس از سلام و احوال پرسي، به او ميگويد: من هنوز هم به تو مشكوكم
و ميدانم كه در كار قاچاق بودي، راستش را بگو چه چيزي را از مرز رد ميكردي؟
قاچاقچي ميگويد: دوچرخه!0 پسندیدن