آرامش آرزوی همه انسانهاست
غزل دستان خود را سوی ذات فرد میگیرد خدا دست کسی را که دعایم کرد میگیرد برایم سخت سنگین است هضم اینکه آینه خیالش از نگاه سنگ ها هم درد میگیرد غروب آسمان حزن آور و غمناک تلخ تلخ ولی بدتر زمانی که دل یک مرد میگیرد همیشه زجر دشمن شادی آور نیست گاهی هم دل یک گربه با مرگ سگی ولگرد میگیـــرد چرا هرکس که یک آغوش پر احساس می خاهد +همیشه دست گرمش را دو دست سرد میگیرد؟ ... ...
هیچ چیز تغییر نکرده است فقط تعداد آدم ها بیشتر شده است، در کنار گناه های قدیم، گناه هایی جدید ظهور کرده است، واقعی، موهومی، موقتی،... اما فریادی که بدن به آن پاسخ می دهد، به استناد معیار قدیم و آوای کلام ... فریاد معصومیت بوده و هست و خواهد بود...
سپردم شور خویش را به دریاچه ای نمکین و لبخند را به عکس های کودکی م چه علی بی غمی بودم آن روزهای دور ِ دور حالا من م و کنج اتاقی سرد با آتشی شعله ور که میسوزانم در آن شعرها را خط به خط من م و تلخی های ...
لعنت به سیستم شنود!!!
قبلا یادمه هالووین میشد یه مشت کدو درست میکردن واسه مراسماشون امروز اینو دیدم کوچیک علم و صنعتتم بابااااااااااا ببین چه کرده طراحی هرکدام از این کدوها بیش از دو ساعت زمان برده است. این هنرمندان آثار خود را در کشور هایی همچون آلمان، سوئیس و چین نیز به نمایش گذاشتند. ...
واژه ها ناتوان نیستند در بیان احساس ما این مائیم که عمق احساس واژه ها را نمی فهمیم گاهی فاصله ها فقط اندازه ی یک کلمه هستند و آن کلمه شاید تمام ما میگویم مرا "بشنو"تو فقط اصوات را دریافت میکنی میگویم مرا "ببین"تو فقط تصویری از من را ...
گوش های خدا پراز آرزوست و دست هایش پراز معجزه پس آرزویی کن شاید کوچکترین معجزه او .. بزرگترین آرزوی تو باشد
جاده ها پر از سفرند سفرها پر از خطرند و در این خطرها من و تو بودیم که دل به جاده سپردیم دل به سفر سپردیم ما بی پروایی کردیم که به خطر زدیم به عمق جاده رفتیم بی آنکه هیچ بدانیم بی آنکه هیچ بگوییم ما بی محابا بودیم، بی مبالات، همچون رگبارهای باران بهار ...
نام کاربری
رمز عبور