شوهر هر کس نمی شم!
توسط
در تاریخ April 21st, 2013 در ساعت 22:14 (1397 نمایش)
توهمات پسرانه:دی
حال گیریه مادرانه:دی
امروز که از خواب بیدار شدم، احساس کردم میون موهام یه دونه موی سپید وجود داره!
این مسئله رو با مادرم درمیون گذاشتم و مادر گفت: "اوه! پیر شدی ها! یادم رفته بود واست زن بگیرم! یه وقت ناکام از دنیا نری!"در همین راستا و در نتیجه صحبت های مادر، دچار تحول درونی شدم و تصمیم به ازدواج گرفتم!
حال اولین مسئله اینه که با چه کسی ازدواج کنم؟! در همین راستا ساعت ها در بحر مکاشفات مستغرق شدم و به نتایج زیر رسیدم:اِ اِ اِ هِههممم...واضح و مبرهنه همسر آینده م باید چیزی باشه تو مایه های جنیفر... اوهوی! اصلا به شما چه که می خواید بدونید همسر من باید چه تریپی باشه؟! مگه خودتون خواهر مادر ندارید؟!
به هر حال همسرم تیپی در این حد و حدود باید داشته باشه! البته اینو برای خودم نمیگم؛ بلکه نگران خودشم که مبادا در آینده اونقدر بگن داماد از عروس خوش تیپ تره که افسردگی بگیره!
البته یادم باشه قبل ازدواج، همین بینی مو یه کم عمل کنم و برم یه کم مو بکارم، دندونامم ارتودنسی لازم داره! اوه! چشمامم کلاجه،یادم رفته بود! اینو هم باید درست کنم!مسئله دوم وضع اقتصادیه. درسته که فعلا ماهی 100 تومان درآمد دارم؛ اما با توجه به آی کیوی فوق العاده م، همین روزاست که پیشرفت در کارم ایجاد بشه و رئیس بشم!
اصلا این به کنار، شانسم خوبه و در همه بانک ها حساب دارم. مطمئنا در آینده چند صد میلیون در قرعه کشی برنده میشم، پس درنتیجه وضع اقتصادی همسرم هم باید توپ باشه. نمیگم پدرش به اندازه بیل گیتس پولدار باشه؛ اما دست کم باید اونقدر داشته باشه که برای دامادش یه بوگاتی بخره!!!درباره فرهنگ هم کلا آدم با فرهنگی ام؛ همیشه موهامو شونه میکنم، بینی مو با دستمال کاغذی پاک میکنم، مسواک میزنم و ... .مهم انجام دادن این کاراست و کسی که این کارا رو میکنه، با فرهنگه. هیچ اهمیتی نداره که موهام سال به سال رنگ آب و حموم ندیده و از یه دستمال کاغذی شونصد بار استفاده میکنم یا مسواکم رو آخرین بار در جشن تولد شش سالگیم بهم کادو دادن!
کلا همسرم هم باید مثل خودم انسانی بسیار با فرهنگ باشه!دوست دارم همسر آینده م مثل خودم اجتماعی باشه. من اونقدر اجتماعی ام که هرجا میرم، همه منو میشناسن!
مثلا اکبر آقا میوه فروش همیشه منو از صد متری میشناسه و داد میزنه: "باز این پیداش شد! الان باز میاد اینجا به هوای حرف زدن با من، دو تا موز میخوره!"
یا مثلا ده تا کوچه اون طرف تر هم همه منو میشناسن. البته این اجتماعی بودن بعضی وقتا کار دستم داده و باعث شده سریع شناسایی بشم و به جرم خالی کردن باد لاستیک ماشینا تا کلانتری هم برم!خلاصه اینکه من با هر کسی ازدواج نمیکنم. اونی که میخواد همسر آینده من بشه، باید مثل خودم خوش تیپ و با فرهنگ و با شعور و با شخصیت و ... آخ! این چی بود خورد تو سرم!- مامان! چرا باز با ملاقه زدین تو سرم؟!-بچه چقدر خیالبافی میکنی؟! بگیر بخواب صبح باید بری سرکار!
با کی ازدواج میکنی؟!:دی
12 پسندیدن