سوز دل
توسط
در تاریخ October 13th, 2016 در ساعت 20:28 (1145 نمایش)
بسم الله الرحمن الرحیمسلام و شب بخیر خدمت همه دوستان عزیز
از کجا شروع کنیم...شاید بهتر باشد از شهادت امام حسین علیه السلام,شما همیشه این جمله را شنیده اید یا خوانده اید
"شهادت امام حسین علیه السلام" اما خب نحوه شهادت حضرت را شاید نخوانده باشد,از مقتل مرحوم مقرم ماجرای شهادت حضرت را با ادبیاتی ساده تر می نویسم و البته مطالب رو کمی کوتاه می کنم و برخی عبارات رو حذف می کنم:
یک نکته رو ذکر کنم,شاید در ذهن برخی بگذرد که چگونه یک نفر ممکن است در مقابل لشگری عظیم بایستد و بجنگد
و این مصائب بر او وارد شود؟
امام حسین علیه السلام مردی دلیر,شجاع,اگر کسی در مقابلش قرار می گرفت به خاک ذلت گرفتار می شد و کسی را توان مقابله با ایشان را نبود و کسی جرئت آنچنانی نداشت که در مطالب هم به آن خواهیم رسید
بعد از شهادت حضرت عباس علیه السلام...امام خود به میدان رفتند و بعد از مدتی جنگ به سمت خیمه ها برگشتند و با اهل بیت خود وداع کردند
امام همچون شیری خشمگین به دشمن حمله می کند ...
ابوالحتوف جعفی تیری به پیشانی امام می زند امام تیر را بیرون می کشد و خون بر صورت مبارکش جاری می شود...
هنگامی که امام از جنگیدن خسته شدند برای استراحت توقف کردند..مردی سنگی بر پیشانی امام زد خون بر صورت مبارکش جاری می شود
امام می خواهد با لباس خود خون را پاک کند که دیگری تیری به قلب امام می زند
اینجاست که حضرت فرمود:بسم الله و بالله و علی مله رسول الله
آنگاه سر خود را بر آسمان بر می دارند و می فرمایند:خدایا تو می دانی آنها فردی را می کشند که پسر دختر پیامبر غیر از او نیست
تیر را از پشت سر بیرون می آورند و خون مانند ناودان جاری می شود...
امام غرق در خون بودند و اگر کسی می خواست ایشان را به قتل برساند می توانست ولی هر کس به دیگری واگذار می کرد و از این کار اکراه داشتند.
شمر فریاد می زند:چرا ایستاده اید و تماشا می کنید....حمله کنید
زرعه بن شریک ضربه ای بر کتف چپ می زند..حصین تیری به حلق می زند..دیگری تیر به گردن می زند
سنان بن انس نیزه ای به گلوگاه و پس از آن به سینه می زند و صالح بن وهب نیزه ای به پهلو می زند...
عمر سعد فریاد می زند:فرود آئید و او را راحت کنید,شمر نزدیک میرود و بر سینه امام می نشیند محاسن مقدس را به دست می گیرد و دوازده ضربه شمشیر می زند تا آنکه سر مقدس را جدا می کند
این زمانی بود که خاک بر عالم و عالمیان شد...
حوادث روز عاشورا از درک و فهم ما خارج است
در این روزها و سال ها هم جنایات داعش که مثل سگ جهنم می مانند را به چشم می بینیم ...
مشتی انسان بی گناه از زن و کودک و پیر و جوان..گاهی با دیدن این تصاویر قلبم به درد میاد...
حالا عده ای کاسه داغ تر از آش..این وسط این حرف را می زنند که چرا ما به سوریه کمک می کنیم...
سوریه در زمان جنگ ایران و عراق (حزب بعث صدام حسین) خیلی به ایران کمک کرد..زمانی که همه رو در روی ایران بودند..قسمتی از فرودگاه دمشق رو در اختیار ایران قرار داد و فرماندهان ایرانی از جمله شهید تهرانی مقدم در سوریه آموزش های موشکی را طی کردند..
در سال 1982 سوریه برای کمک به ایران یکی از خطوط لوله عراق رو مسدود کرد تا درآمد نفتی عراق کاهش پیدا کند..
حال واقعاََ انصاف هست در این شرایط ما آنها رو تنها بذاریم..از اینها هم که بگذریم شیعیان هرگز اجازه نخواهند داد مرقد مطهر حضرت زینب علیه السلام به دست عده ای سگ صفت بیفتد...
راضی بودن به ظلم کمتر از انجام همان ظلم نیست..اگر دیدن این حوادث برایمان عادی شده باید با خود خلوت کنیم که آیا ما هنوز انسان هستیم؟
5 پسندیدن