امام حسين عيه السلام
توسط
در تاریخ October 21st, 2015 در ساعت 23:00 (2055 نمایش)
وصيت نامه امام حسين (ع)
امام حسين (علیه السلام) قبل از اين كه از مدينه به سوي مكه حركت كند, به برادرش (محمد بن حنفيه ) اين وصيت را نوشت :«بسم الله الرحمن الرحيم . هذا ما أوصى به الحسين بن على الى أخيه محمد بن الحنفيه : انّ الحسين يشهد أن لااله الاّ اللّه وحده لا شريك له و أنّ محمّداً عبده و رسوله جاء بالحقّ من عنده و أنّ الجنّة حق و النار حقّ و الساعةآتيةٌ لاريب فيها وأنّ اللّه يبعث من فى القبور و أنّى لم أخرج أشراً و لا يطراً و لا مفسداً و لا ظالماً و انّما خرجت ُلطلب الاصلاح فى أمّة جدى 6أريد أن آمر بالمعرفو و أنهى عن المنكر و أسير بسيرة جدّى و أبى على بن أبى طالب فمن قبلنى بقبول الحقّ فالله أولى بالحقّ و من ردّ على هذا أصبر حتّى يقضى الله بينى و بين القوم و هو خيرالحاكمين . و هذه وصيّتى اليك يا أخى وما توفيقى الاّ باللّه عليه توكّلت و اليه أُنيب »
ترجمه : به نام خداوند بخشنده مهربان . اين وصيت حسين بن علي به برادرش محمد بن حنفيه است . همانا حسين شهادت مي دهد به وحدانيت خدا و به رسالت محمد كه از طرف خدا به حق آمده و شهادت مي دهد كه بهشت و جهنم حق است و شكي در برپايي روز قيامت نيست و خداوند همه مردگان را زنده خواهد كرد. خروج من بر يزيد براي ايجاد فتنه و فساد يابراي سرگرمي و خودنمايي نيست , بلكه براي اصلاح امور امت جدّم رسول خدا است . من تصميم گرفته ام امر به معروف و نهي از منكر كنم و از سيره و روش جدّم و پدرم علي بن ابي طالب پيروي كنم . اگر كسي دعوت به حق را پذيرفت , خداوند سزاوار به قبول آن است . اگر كسي آن را نپذيرفت , صبر خواهم كرد تا خداي متعال ميان من و اين جماعت داوري كند و او بهترين حكم كنندگان است . اين وصيت من است به تو اي برادر, و توفيقي نيست مگر با كمك خدا. توكل بر او مي كنم و به سوي او انابه مي نمايم .
امام حسين عليه السلام در روز پنجشنبه دوم محرم سال 61 هجری وارد « كربلا » شد.
امام حسین علیه السلام پرسید:« نام این زمین چیست؟»
گفتند:« کربلا.»
امام گریست و فرمود:« کرب و بلا.» آن گاه فرمود:«ام سلمه به من خبر داد که جبرئيل نزد رسول خدا بود و من نیز بودم. من گریستم. پیامبر مرا در دامان خود نشاند. جبرئیل گفت:« آیا او را دوست میداری؟» فرمود:« آری!» گفت:« امت تو او را خواهند کشت و اگر میخواهی، تربت آن زمین را که او در آن کشته خواهد شد به تو نشان دهم.»
پیامبر فرمود:« آری!»
پس جبرئیل زمین کربلا را به پیامبر نشان داد »
امام حسین علیه السلام خاک آن زمین را بوسید و فرمود:« این همان زمین است که جبرئیل به جدم رسول خدا خبر داد که من در آن کشته خواهم شد.»
در روایت دیگری امام علیه السلام چون به زمین کربلا رسید پرسید:« نام این زمین چیست؟ » گفتند:« کربلا »
فرمود:« پیاده شوید! این جا جایگاه فرود بارهای ماست و ریخته شدن خون ما و محل قبرهای ما. جدم رسول خدا مرا چنین خبر داده است.»
آن گاه اصحاب امام پیاده شدند و بارها و اثاثیه خود را فرود آوردند؛حر هم پیاده شد و لشگر او در مقابل امام اردو زدند.
سوگند امام حسين (عليه السلام)
پس امام (عليه السلام) برخاست و تكيه بر شمشير خودكرده با صداى بلند فرمود:
(شما را به خدا مى خوانم آيا مرا مىشناسيد؟)
گفتند: آرى تو فرزند و سبط رسول خدايى .
فرمود: (شما را به خدا مى خوانم ، آيا مى دانيد كه جد منرسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) است؟)
گفتند: آرى
فرمود : (شما را به خدا مى خوانم ، آيا مى دانيد كهمادرم فاطمه زهرا (عليها السلام ) دختر محمد مصطفى (صلى الله عليه و آله و سلم) است؟)
گفتند: آرى
فرمود: (شما را به خدا مى خوانم ، آيا مى دانيد كه پدرم على بن ابى طالب (عليه السلام) است ؟)
گفتند: آرى
فرمود : (شما را به خدا مى خوانم ، آيا مى دانيد كه مادر بزرگ من خديجه اولزن مسلمان اين امت است ؟)
گفتند: آرى
فرمود: (شما را به خدا مى خوانم ، آيا مى دانيد كه حمزه سيدالشهدا عموى پدرمن است؟)
گفتند: آرى
فرمود: (شما را به خدا مى خوانم ، آيا مى دانيد كه جعفر طيار عموى من است ؟)
گفتند: آرى
فرمود: (شما را به خدا مى خوانم ، آيا مى دانيد كه اين شمشير رسول خدا (صلىالله عليه و آله و سلم) است كه در دست من است؟)
گفتند: آرى
فرمود: (شما را به خدا مى خوانم ، آيا مى دانيد كه اينعمامه رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) است كه بر سر دارم ؟)
گفتند: آرى
فرمود: (شما را به خدا مى خوانم ، آيا مى دانيد كه على (عليه السلام) اولمسلمان اين امت و داناترين و بردبارترين ايشان است و او سرور هر مرد و زن مؤ من است؟)
گفتند: آرى
فرمود: (پس چرا خونم را روا مى شمريد. با اينكه پدرم حامى حوض كوثر است (آنچنان كه ) از آن افرادى را براند چنانكه شتران از كنار آب برگشته را برانند و درقيامت پرچم حمد در دست اوست؟)
گفتند: اين همه را مى دانيم ، ما دست از توبرنداريم تا از تشنگى بميرى
امام (عليه السلام) كه در آن روز پنجاه و هفت سالهبود - دست بر محاسن خود گرفت و فرمود: خشم خدا بر يهود سخت شد، چون گفتند: عزير پسرخداست . خشم خدا بر نصارى سخت شد چون گفتند: مسيح پسر خداست . خشم خدا بر مجوس سختشد چون آتش پرستيدند و خشم خدا بر اين جماعت سخت شد كه آهنگ كشتن فرزند پيامبر خودكردند.
در روز دوم محرم،امام حسين عليه السلام پس از ورود به سرزمین كربلا به اصحاب خود فرمود:«مردم بندگان دنیا هستند و دین را همچون غذایی میدانند که تا زمانی که مزه خوش داشته باشد، آن را نگاه میدارند، اما هنگامی که (مزهاش عوض شود و) آزمونی در کار باشد، تعداد دینداران اندک میشود.»
8 پسندیدن