دلنوشته
توسط
در تاریخ July 11th, 2018 در ساعت 16:52 (547 نمایش)
بعضی وقتاتو زندگیم هست که حوصله هیچیو هیچکسو ندارم
تو اون لحظات و دقایق هیچ چیزی برام به اندازه نوشتن لذت بخش نیست
فقط قلم برمیدارمو مینویسم
سیاه میکنم صفحات دفتر دلتنگیامو
...
اینم یکی از اون نوشته هاست
سلام مــاه مــن !
دیشب دلتنگ شدم و رفتم سراغ آسمون اما هر چی گشتم اثری از ماه نبود که نبود …!
گفتم بیام سراغ ِ خودت ..
احوال مهتابیت چطوره ؟!
چه خبــر از تمام خوبی هایت و تمام بدی های مــن ؟!
چه خبــر از تمام صبــرهایت در برابر تمام ناملایمت های مــن ؟!
چه خبر از تمام آن ستاره هایی که بی من شمردی و من بی تو ؟!
چقدر نیامده انتظار خبــر دارم ؟!
چه کنم دلم بــرای تمــام مهــربانی هایت لک زده است !
راستی ، باز هم آســمان دلت ابری است یا ….؟!
می دانم ، تحملم مشکل است …. اما خُب چه کنم؟!
یک وقت خســته نشی و بــری مــاه دیگری بشی …. هیچ کس به اندازه مــن نمیتونه آســـمونت باشه !
تو فقط ماه من بمون و باش !
ماه من !
مراقب خاطراتمون ، روزهای با هم بودنمون .. خلاصه کنم بهونه موندنم مراقب خودمون باش !3 پسندیدن