تبلیغات در ترفندستان
مشاهده RSS Feed

کوچکترین وبلاگ ترفندستان

سلام.
تو این وبلاگ که یواش یواش و به مرور زمان تکمیل میشه ...
شما هـــــــــــــــــمــــــ ـــــــه جور مطلبی می بینید
پس نمیشه گفت موضوع وبلاگ فلان هست تا بخوام راجبش بگم.
نظری هم دارید بفرمایید که خوشحال می شم
___________

خانه اشتباهی

امتیاز ها: 1 رای ها, 5.00 متوسط.
یه شبی رفتیم عروسی.
ساعت از 6 تا 11 بود به صرف شیرینی و شام
( البته 5-6 سال پیش بود)
خلاصه رسیدیم تالار.
من هیچ وقت تو عروسی شامش رو تا آخر نتونستم بخورم از بس که شیرینی و میوه پیوه میخورم قبلش.

اما اون شب شده بودم اون بوفالوی معروف (+)
شیرینی خوردیم ( 6 دیس) میوه خوردیم (20 کیلو) شام خوردیم تا بــــیـــخش.
دیگه داشتم از شدت w.c مثل یه بمب ساعتی عمل میکردم و پیش خودم می گفتم هر لحظه امکان داره منهدم بشم.
از اونجایی هم هیچ کجا w.c خونه آدم نمیشه هی شکیبایی به خرج دادیم و گفتیم بیخیال پسر، مرد باش قوی باش میریم خونه.
( اینم بگم ما همیشه یعد از تالار میریم دنبال ماشین عروس و تو خونه عروس 2-3 ساعت مجلس داریم) ( اما اون شب چون فرداش جمعه نبود و برای اینکه فرداش از گشنگی نمیریم باید میرفتیم سره کار ( می دونید که یه روز کار نکنی 4 روز گشنه ای ) ) به همین دلیل مطمئن بودم که یه راست بعد تالار خونه ایم و هرچی سختی بود تو خودم ریختم به خودم دلدار یمیدادم ( آفرین پسر 10 دقیقه دیگه - تو میتونی تو بتونی و این چیزآ) خلاصه تالار تموم شد و سوار رخش شدیم به سمت خونه داشتیم می اومدیم که دستور از بالا اومد(مادر محترم) امشب و بریم دنبال عروس حالا یه شب که 1000 شب نمیشه و این چیزآ. ما تا این جمله رو شنیدیم استرسی گرفتیم که نگو و نپرس.
چون قرار بود تا 6-7 دقیقه دیگه یه حس آرامش و تجربه کنم اما تو 10 ثانیه همه چیز بر عکس شد و اون استرس فشار کار و بیشتر کرد.
خلاصه همه موافق بودن و ما هم چون یه فعل کمکی بیش نیستیم نظر خواهی ما معنی نداره ( مثل کلمه خواهر که "و" هست اما خونده نمیشه- ما هم هستیم اما دیده نمیشیم) رفتیم و رفتیم.
نمیتونم اون فشار و اون تحمل و اینجا با کلمه وصف کنم :دی باید دچارش بشید بعداً می فهدیم.
خلاصه رسیدیم با هر بدبختی بود.
( تو پارکینگ بود مراسم بعد از تالاری) خیلی سریع یه w.c تو حیاط پیدا کردم هر چی تلاش کردم درش باز نشد.
بعد داداش داماد ( میشناختمش) گفت مجید اونجا انباری چی کار داری؟
گفتم علی جونزن و بچت ما رو دریاب اورژانسی هستیم.
گفت eee? بیا این کلید خونه عروس هستش.
برو واحد 4 در و باز کن هیچ کسم نیس.
منم گرفتم و مثل فشفشه پریدم بالا( اون موقعه نمیدوستم واحد 4 یعنی چی- فکر میکردم منظور از واحد همون طبقه هست- خیلی وقت آ اسکول میشدم یعنی چی طبقه3 واحد 4 مثلاً)
به سرعت نور خودم و رسوندم طبقه 4. این کلید و هر جوری کردیم تو قفل این مغزی نچرخید که نچرخید.
دیگه داشتم گریه می کردم.
به زمین و زمان فحش میدادم و رو پاهام بند نبودم.
دیگه زده بود به سرم گفتم در و میشکنم.
با یه فشاری دستگره رو دادم پایین و در و حل دادم رو به جلو. یهو در باز شد.
چند تا زن و مرد هم نشسته بودن.
( فکر کردم فامیلامونن ولی من نمیشناسم) سریع رفتم سمت w.c از شانس خوب ما کسی تو نبود.
یه 15 دقیقه ای از این دنیا به دور بودیم و گویی تو بهشت.
( آخه میگن هر جا خوش باشی اونجا بهشته).
15 دقیقه قشنگ زندیم همونجا بود.
اومدم بیرون خیلی سر افراز و خوشحال.
دیدم همه دارن مات و مبهوت من و نگاه م یکنن ( اصلاً متوجه نشدم که این ها من و نمیشناسن) تموم شد و رفتم پایین .
کلید و دادم به علی که یهو گفت مجید شرمنده کلید و اشتباهی دادم بیا این کلیدشه.
منم 2زاریم افتاد که اوه اوه اشتباهی رفتم تو یه خونه دیگه خواستم تابلو نشه کلید و گرفتم و رفتم 5 دقیقه بعد اومدم گفتم مرسی.
از اون روز به این فکر میکنم اون خانواده پیش خودشون چه فکری کردن اون لحظه :دی
( هیچ وقت این خاطره رو یادم نمیره )
به نظرتون از این تابلو تر و بدتر هم میشد بشه ؟
0 پسندیدن
دسته بندی ها
طنز ، خاطره نویسی

نظرات

  1. mooooooohammad آواتار ها
    به نظرتون از این تابلو تر و بدتر هم میشد بشه ؟
    خیلی باحال بود و توصیفت از این ماجرا باحالتر
    0 پسندیدن
  2. purya rj آواتار ها
    خیلی باهال بود.......


    0 پسندیدن
  3. sunlight_sky آواتار ها
    خيلي توپ بود، از اين بهتر نميشه
    0 پسندیدن
  4. setarehh1 آواتار ها
    خیلی خوب بود
    موفق باشید
    0 پسندیدن
  5. fsoo آواتار ها
    وای این داستان واقعی بود؟؟
    0 پسندیدن

اکنون ساعت 06:24 برپایه‌ی ساعت جهانی (GMT +3.5) می‌باشد.

تبلیغات متنی

عضویت در خبرنامه

با عضویت در خبرنامه‌ی سایت، جدیدترین ترفندها، نقد و بررسی‌ها و مطالب مدرسه فناوری به طور خودکار به ایمیل شما ارسال می‌شود. بعد از کلیک بر روی دکمه‌ی «مشترک شوید»، بایستی کد داخل تصویر را وارد کرده، سپس به صندوق ایمیل خود مراجعه کنید و روی لینک تأیید کلیک کنید تا اشتراک شما نهایی شود.

کلیه حقوق مادی و معنوی متعلق به وب سایت ترفندستان است. برداشت مطالب و تصاویر تنها با ذکر نام ترفندستان مجاز است.