نیا ...
توسط
در تاریخ October 4th, 2014 در ساعت 22:01 (1097 نمایش)
ای حسین نیا ... کوفی وفا ندارد
مگر ندیدی غریبی علی را
مگر ندیدی با پدرت چه کردند
مگر ندیدی شیر خدا چه درد دل ها با چاه می کرد
مگر ندیدی بی وفایی این جماعت را
مگر یادت نیست مرغابی ها چه التماس ها می کردند
مگر یادت نیست زجه های در را
که می گفت : علی جان نرو
مگر یادت نیست اذان آخر پدرت را
مگر ندیدی محراب خونین را , فرق شکافته را
مگر نشنیدی ندای " فزت و رب الکعبه " را
ندایی که انگار بی وفایی جماعت کوفی را به رخشان می کشید
مگر ندیدی یتیمان را که با کاسه های شیرشان که در دست داشتند چگونه می گریستند
آخر دوباره طاقت یتیم شدن نداشتند ....
آخ ای علی...آخ ای علی
کاش آن چاه درد و دل هایت زبان باز می کرد و فریاد می زد بی وفایی کوفیان را , فریاد می زد گریه های شبانه ات را
فریاد می زد بی وفایی های حزب باد را , فریاد می زد غم فراق فاطمه را......
حسین جان نیا...کوفی وفا ندارد
مگر یادت نیست غریبی برادرت را
مگر یادت نیست پول پرستی جماعت کوفی را
مگر یادت نیست آن پیمان را
مگر یادت نیست تنهایی های برادر را
مگر یادت نیست که چگونه گرگ صفتان به خیمه اش ریختند
مگر ندیدی سجاده که از زیر پایش بردن
مگر یادت نیست جگر پاره پاره حسن را
مگر یادت نیست تیر های روانه به تابوتش را
حسن جان...کاش تو هم چاهی داشتی تا درد و دل می کردی برایش
درد و دل می کردی برایش از آن گرگ های کوفتی , از آن روباه های شامی
از آن فرماندهان که برق سکه های شامی کورشان کرد تا نبینند تنهایی عزیز فاطمه را
ولی افسوس ... چاه های کوفه بعد از علی دیگر طاقت غم سنگینت را نداشتند
آقا جان...حسین...نیا
این جماعت حزب باد کوفی رو سیاه اند جلوی بهترین مخلوق خدا
رو سیاه اند جلوی پاره تن رسول خدا
اینان بویی از وفا نبرده اند
انگار گل کوفی جماعت را با بی وفایی سرشته اند
مگر نشنیدی که با فرستاده ات چه کردند
مگر نشنیدی که چگونه تنهایش گذاشتند , پشتش را خالی کردند
مگر نشنیدی که دو طفل مسلم را یتیم کردند
مگر نشنیدی صدای مسلم را که فریاد می زد " حسین جان نیا...حسین جان نیا...کوفی وفا ندارد"
ای حسین جان
نیا که نینوا طاقت غم های تو را ندارد
نیا که کربلا تحمل خون هفتاد و دو لاله را ندارد
نیا که آسمان بدون ابر کربلا تحمل فریاد العطش کودکانت را ندارد
نیا حسین جان
گرگانی در این صحرای بلا برای خاندان رسول خدا دندان تیز کرده اند
برای کودکانت , برای یارانت
نیا آقا...
نیا که کربلا طاقت دیدی جوان پاره پاره ات را ندارد
طاقت تشنگی علی اکبر را ندارد
نیا که نینوا طاقت دیدن قاسم در خون را ندارد
نیا که فرات تحمل خشکی لبان قمر بنی هاشم را ندارد
نیا که فرات از روی همچو ماه عباس خجالت می کشد
خجالت می کشد چو عباس از بچه هایت خجالت می کشد
نیا که زمین داغ این صحرای بلا تحمل علم بر زمین افتاده را ندارد
نیا که فضای نینوا تحمل فریاد "ادرک اخاک" ندارد
نیا که حتی عمود آهنین هم از قامت عباس خجالت می کشد
نیا که آب هم از روی فاطمه خجالت می کشد
نیا حسین جان
نیا که فرشتگان آسمان تحمل این همه درد را ندارند
تحمل خون گلوی شش ماهه ات را ندارند
نیا که حتی تیر سه شعبه هم از رباب خجالت می کشد
نیا ...
نیا که حتی سنگی که در ظهر خون بر پیشانی ات نشست هم خجالت می کشد
پیشانی که روزی جایگاه بوسه بهترین مخلوقات عالم بود
نیا که خنجر پسر ذی الجوشن هم از روی تو خجالت می کشد
نیا که ذوالجناب نمی داند جواب سکینه را چه بدهد
نیا که این صحرا طاقت دیدن سر بریده در دامن عمه سادات را ندارد
نیا...نیا
نیا که حتی آتش هم خجالت می کشد خیمه های حرمت را بسوزاند
حتی گوشواره هم از روی سه ساله ات خجالت می کشد
نیا که تازیانه هم از رقیه خجالت می کشد
نیا که نیزه هم تحمل بر دوش کشیدن آن قرآن ناطق را ندارد
نیا که زینب تحمل دیدن بچه هایت زیر شکنجه را ندارد
نیا...که حتی چوب خیزران هم از لبان خشک تو خجالت می کشد
نیا...
که پسر معاویه رحمی به رقیه ات ندارد
نیا....نیا....نیا
ببخشید اگه یکم زیاد شد
عیدتونم مبارک8 پسندیدن