عطر يك مايع خطرناك است. توى شيشه هاى فانتزى خوش رنگ فقط يك كار ميكند، گولت ميزند.عطر ها حتى از سيانور و مرگ موش و آب و آهك خطرناك ترند. كافيست يك بار توى يك خاطره مشترك آنرا به گردنت پاشيده باشى. و روز ديگرى جايى كه اصلا توان يادآورى خاطراتت را ندارى دوباره چند قطره اش زير بينى ات ...
با سلام به همه دوستان عزیز . باز بخش وبلاگ مورد بی مهری شدیدی قرار گرفته خب بریم سر اصل مطلب،فیلم پیوست شده منم ! محمود 8080 در حال خراب کردن .... تصویر زیر در حال کار کردن با کله آبی این هم پایان کار البته من کارم این نیست ولی چون شاگردی کردم قبلاََ ...
سلام رفقا خوبین؟ میخوام بدونم کیا اینجا به کشتی علاقه مند هستن؟
پاییز داستانش مفصل است... با جمله های عاشقانه و عکس های رنگارنگ و ژستهای شاعرانه نمی شود پاییز را تعریف کرد. پاییز کارش را خوب بلد است... با مهر تو را عاشق می کند دستِ مهربانی به سرَت می کشد تویِ دِلَت را با عشوه هایی که از دَر و دیوار کوچه و خیابان نثارت می کند، خالی می کند. تو را به دست آبانش می سپارد... رهایت می کند بروی ...
وقتی برای اولین بار اومدم ترفندستان 14 سالم بود 8 سال پیش ، حرف زدنم (راه رفتنم) ، باورا و رفتارام همشون یه رنگ و بوی عجیبی داشته ، با دوباره خوندنشون باخودم میگم چرا باید اون حرفا برا کسایی که اون موقع به سن الانم بودن جذاب می بوده؟ و ممکنه همین حرفو 8 سال بعد وقتی 30 سالمه درباره این حرفا هم بزنم بهرحال حس مادر سفید برفیو دارم وقتی جلوی آینه میگفت ای ترفندستان بگو الان بیشتر میفهمم یا هشت سال پیش ! :دی پ.ن: همه ی اینارو گفتم که بگم کسی از mansour07@ ...
ویرایششده May 5th, 2019 در 12:57 توسط tilva75
شب که میشه همه می خوابن ولی من بیدارم بیدار و منتظر منتظر خبری از تو لحظه به لحظه گوشیمو چک می کنم که شاید زنگ بزنی یا حتی یه پیام بدی ولی... ولی نه ، بی فایدست ساعت از نیمه های شب میگذره و خبری ازت نمیشه به خودم دلداری میدم و میگم شاید وقت نکرده یا شاید شرایطش مناسب نبوده الاناست که دیگه پیام بده تیک تاک ساعت لعنتی اتاقم این انتظارو برام بطور وحشتناکی سخت می کنه ولی تحمل می کنم فقط بخاطر تو هر شب و هر روز کارم شده انتظار ...
آن مرد آمد آن مرد در باران آمد آن مرد با کوله باری از خاطرات آمد بیشتر بار خاطراتش را از کوچه و خیابان های همین شهر جمع کرده بود از تک تک صندلیهای این شهر لعنتی از تمام فصول و حتی تمام لحظات جوی طبیعت بارانی ...
منبع
چقدر دلم خواست امروز صبح وقتی از خواب بیدار شدم وقتی پتو را کنار زدم وقتی هوایِ سردِ اتاق رویِ صورتم نشست دستم را دراز کنم و گوشی را بردارم دوباره پتو را روی صورتم بکشم و با چشمانی نیمه باز ببینم پیام داده ای، از آن پیام های دستوری "که تمام کارهای امروزت را کنسل کن که دلم میخواهد بعد از خوردنِ حلیم بایستیم گوشه ی خیابان و چایِ داغِ قند پهلو بنوشیم... که وقتی سردم شد مچاله شوم در آغوشِ تبدارت...!" ...
سلام! اول که تسلیت و این صحبت ها.. بعدم که.. راستش هر وقت به ترفندستان سر میزنم مثل یه تلنگره، که چقد از عمرم گذشته... داشتم پروفایل بچه ها رو میدیدم هیچ کس فعال نبود جز @ZzBb @محمود 8080 هربار چند نفر دیگه میرن و نمیان.. دلمون گرفت بیشتر از قبل ولی خب بودن این دو نفر هم کلی دلگرمی بود حالتون عالی باشه انشاءالله
نام کاربری
رمز عبور