سلام دوستان عزیزتر از جان روبراهید که این دم عیدی؟ اولش بگم که شرمنده یه خورده طولانیه ولی بخونید پشیمون نمیشید :دی خواستم براتون خاطره ای تعریف کنم که عید هر سال یادم میاد تا اسم عید رو می شنوم ناخودآگاه یاد این خاطره میوفتم داستان از اونجایی شروع میشه که با دوستام چند سال قبل برنامه ریخته بودیم ...
ضمن تبریک مجدد سال نو به همه ی دوستان، گفتم یه خاطره نویسی از سفر امسالمون به جنوب ایران داشته باشم، به امید اینکه از این به بعد فقط خاطره های خوب بنویسم... اول فروردین، ما به همراه یه خانواده از فامیل ها و دوستشون، به سمت جنوب ایران و به مقصد قشم حرکت کردیم... سه ماشین ...
سال 91 به نظر من سال بسیار متفاوتی بود... خودم شخصاً در این سال درس های بزرگی از زندگی یاد گرفتم، ضمن اینکه فعلاً برای من اولین سالی بود که در تمام طول سال، گیاهخوار مطلق بودم و همچنین خیلی از عادات غذایی خودم رو اصلاح کردم (از جمله حذف کامل نمک و ترکیب صحیح مواد غذایی...). دوستان ...
سلام امیدوارم از صدام خسته نشده باشید
سلام به همه ترفندستانی های عزیز و مهربان خسته نباشید بازم خوشحالم که به وبلاگ من سر میزنید و منو از نظرات خودتون خوشحال و مورد لطفتون قرار میدید عید ...
ویرایششده November 25th, 2010 در 08:18 توسط iranisalam
نام کاربری
رمز عبور