آرزوهاي زيباي ويكتورهوگو براي شما!از همه برايت آرزومندم كه عاشق شوي،و اگر هستي، كسي هم به تو عشق بورزد،و اگر اينگونه نيست، تنهائيت كوتاه باشد،و پس از تنهائيت، نفرت از كسي نيابي.آرزومندم كه اينگونه پيش نيايد، اما اگر پيش آمد،بداني چگونه به دور از نااميدي زندگي كني.
برايت همچنان آرزو دارم دوستاني داشته باشي،از جمله دوستان بد و ناپايدار،برخي نادوست، و برخي دوستداركه دست كم يكي در ميانشانبي0 پسندیدن
روزی روزگاری تاجر ثروتمندی بود که 4 زن داشت . زن چهارم را از همه بیشتر
دوست داشت و او را مدام با خریدن جواهرات گران قیمت و غذاهای خوشمزه خوشحال
میکرد. بسیار مراقبش بود و بهترین چیزها را به او میداد. زن سومش را هم
خیلی دوست داشت و به او افتخار میکرد. اگرچه واهمه شدیدی0 پسندیدن
در پشت سر یه دوچرخه سوار در حال رانندگی هستید ،قصد گردش به راست دارید ، چكارمیكنید ؟الف ـ سرمون رو از شیشه میاریم بیرون میگیم هوووو یــره مگه كوری برو اونور دیگه .
ب ـ به موازات دوچرخه سوار حركت میكنیم و یه هو میپیچیم جلوش تا حالش گرفته شه.
ج ـ پشت سرش یه بوق خفن میزنیم تا هُل شه و بخوره زمین و بعد از روش رد میشید طوری كه مخش بپاشه بیرون
د ـ با ماشین میكوبیم بهش تا بیفته زمین و بعد از رو مخش رد میشیم .
2 . از یه خیابان0 پسندیدن
زن و مرد جوانی به محله جدیدی اسبابکشی کردند.
روز بعد از اولین روز سکونت در خانه ی جدید ضمن صرف صبحانه، زن متوجه شد که
همسایهاش در حال آویزان کردن لباسهای شسته است و گفت: لباسها چندان تمیز
نیست. انگار نمیداند چطور لباس بشوید. احتمالا باید پودر لباسشویی بهتری
بخرد.
همسرش نگاهی به او کرد اما چیزی نگفت. هربار که زن همسایه لباسهای شستهاش را0 پسندیدن
مردی خری دید به گل در نشسته و صاحب خر از بیرون کشیدن آن درمانده .
مساعدت را ( برای کمک کردن ) دست در دُم خر زده قُوَت کرد ( زور زد ) . دُم از جای کنده آمد. فغان از صاحب خر برخاست که ” تاوان بده !”
مرد به قصد فرار به کوچه یی دوید، بن بست یافت. خود را به خانه ایی درافکند. زنی آن0 پسندیدن