یه روز صبح یه مریض به دكتر جراح مراجعه میكنه و از كمر درد شدید شكایت میكنه .
دکتره بعد از معاینه ازش میپرسه : خب، بگو ببینم واسه چی كمر درد گرفتی؟
مریض پاسخ میده: «من برای یك كلوپ شبانه كار میكنم. امروز صبح زودتر به خونه ام رفتم و وقتی وارد آپارتمانم0 پسندیدن
شعر و اشعار امام زمان (ع) : مجموعه اشعار در وصف امام زمان (عج) : اشعار امام زمان : اینبار مجموعه زیبایی از اشعار و شعر های حضرت مهدی (عج) و در وصف ان حضرت تهیه کرده ایم . اشعار آقا امام زمان که در این مجموعه هست هر کدام از شعر هایش هزاران نکته و دلسوختگی را بیان میکند . به تمامی دوستان و0 پسندیدن
داستان رز
در اولین جلسه دانشگاه استاد ما خودش را معرفی نمود و از ما خواست كه كسی را بیابیم كه تا به حال با او آشنا نشده ایم، برای نگاه كردن به اطراف ایستادم، در آن هنگام دستی به آرامی شانهام را لمس نمود، برگشتم و خانم مسن كوچكی را دیدم كه با خوشرویی و لبخندی كه وجود بیعیب0 پسندیدن
کمین مجنون
تو گردان شایعه شد.
ـ نماز نمی خونه!
گفتن:
«تو که رفیق اونی، بهش تذکر بده!»
باور نکردم و گفتم:
«لابد می خواد ریا نشه، پنهانی می خوانه.»
وقتی دو نفری توی سنگر کمین جزیره ی مجنون، بیست و چهار ساعت نگهبان شدیم
با چشم خودم0 پسندیدن
مردی به استخدام یک شرکت بزرگ درآمد. در اولین روز کار خود، با کافه تریا تماس گرفت
و فریاد زد: «یک فنجان قهوه برای من بیاورید.» صدایی از آن طرف پاسخ داد: «شماره
داخلی را اشتباه گرفته ای. می دانی تو با کی داری حرف می زنی؟» کارمند تازه وارد
گفت: «نه» صدای آن طرف گفت: «من مدیر0 پسندیدن