سلام.
با یک خاطره کوتاه در خدمتتون هستیم در ساعت 2 شب.
یه جا کار میکردم با یه مرکز مشاوره قرار داشتیم که قرارداد ببندیم.
خارج از ساعت کاری بود و میخواستم خودم برم پیشش برا کارا، قصد رفتن کردم و یکی از همکارا رو هم چون تنها بودم گفتم بیا حوصله ندارم .
0 پسندیدن
دوباره محرم.
خیلی دو آتیشه هیئت رفتن نیستم که هیئتمون هیئتتون داشته باشم! فقط یه هیئت بوشهری هست دوست دارم میرم هر سال چند شبی.
امسال هنوز نرفته بودم هیئت تا دیشب قرار شد بریم یه جا هیئت بعد 2 تا هیئت بود روبروی هم دیگه دو طرف فلکه ما اشتباهی رفتیم اونی که نباید میرفتیم0 پسندیدن
سلام
آقا یه روز یه زن و مرد رفتن که خونه بخرن.
رفتن بنگاه و بنگاه دار بردشون که یه خونه رو بهشون نشون بده.
در حیاط رو که باز کرد حیاطو بهشون نشون داد، یه درخت گیلاس هم توی حیاط بود.
وقتی درخت گیلاس رو بهشون نشون داد خانومه خیلی ذوق کرد و به شوهرش گفت وایییی0 پسندیدن
سلام.
آقا یه قانونی وجود داره که مردم از آدم های شاد بیشتر خوششون میاد و تو باید شاد باشی تا بات باشن چون همه ناراحتی دارن و دوست دارن یکی از ناراحتی ها دورشون کنه.
اگه آدم همیشه غمگینی باشی فکر نکن بهترین دوستت که بهت دلداری میده تا ابد برات میمونه،نه خسته میشه.0 پسندیدن